روستایشان می‌گشتند و امروز انقلابی شدند "سخنی که باعث شد همه آنهایی که به خوبی کنایه او را گرفتند، مسیر حرف‌های هاشمی را به سمت ناکجا آباد هدایت کنند و برای آنکه ذهن عامه را از هدف اصلی این جمله منحرف کنند، ناگهان به یاد روستاییان عزیز کشورمان بیافتند (!)و بگویند که آیت اله به روستایی‌ها اهانت کرده است (!)و بعد کمپین‌های اعتراضی به راه بیاندازند.... اما آنچه که درجمله اخیر هاشمی مشخص است این که او اشاره اش به کسانی است که آرامش روزهای سخت را داشته اند و در روزهای آرامش،راه را به سختی دیده‌ها سخت تر می‌کنند... کسانی که امروز فریادهای حفظ انقلاب کردنشان، گوش فلک را کر می‌کند اما همه تلاششان این است تا بانیان همین انقلاب را از چشم بیاندازند و از اسب به زیر بکشند... کسانی که فراموش کرده اند آنچه که امروز به نام جمهوری اسلامی است.... از مبارزاتی است که امثال هاشمی رفسنجانی برای آن کرده و کشیده است و حالا این اتهام زنندگان مدعی، همچون کاسه‌های داغتر از آش، گویی یادشان رفته است که آیت‌اله یکی از تاثیرگذارترین‌های وجود آنی است که آنها دم ازآن می‌زنند... وبرای همین هاشمی رفسنجانی هر کلامی که بگویدعده‌ای در تلاش هستند تا علیه او بتازند و البته مطمئنا این چیز جدیدی نیست.... مردم، نوق و بهرمان را به خاطر هاشمی می‌شناسند اما اینکه چرا این عده آنقدر ناتوان شده اند که هر جمله‌ای از هاشمی رفسنجانی را به مغلطه می‌گیرند و در راستا ی انحراف سخنان او تلاش می‌کنند سوالی است که از صادق زیبا کلام استاددانشگاه و فعال مطرح سیاسی می‌پرسیم. وی در باره جمله اخیر آیت اله که ازآن بهره برداری سوء سیاسی شده به آفتاب یزد پاسخ می‌دهد:" آنچه که آیت‌اله هاشمی در این جمله " دیروز در روستایشان می‌گشتند امروز انقلابی شده اند" بیان کرده است به این معناست که افرادی در جریان انقلاب کار خاصی نمی‌کردند، این عده اگر در شهر یا هر جایی مثل فرانسه و نیویورک هم بودند همین بی‌عملی را داشتند. در واقع این جمله به معنی عدم ستیزه‌جویی مبارزه این گروه در جریان انقلاب است. " وی تاکید می‌کند: " این وصله که آقای هاشمی می‌خواهنددراین جمله روستاییان را کوچک بشمرند اصلا به این فرد نمی‌چسبد، چون هاشمی رفسنجانی علی‌رغم اینکه در دهه 60 و 70 در اوج قدرت بود خود را کشاورززاده می‌دانست و در اولین فرصت به "رفسنجان"، "بهرمان" و "نوق" سفرمی کرد. هاشمی رفسنجانی چه خانواده خودش و چه خانواده همسرشان، روستایی بودند و همیشه هم به آن افتخار می‌کرد این موضوع چیزی نبوده که هاشمی بخواهد از آن فرار کند، بنابراین اگر قرار بود هاشمی رفسنجانی روستاییان را تحقیر کند اولین حرفی که می‌توانست بزند این بود که من در شهر به دنیا آمدم و پدر و مادرم در روستا بوده‌اند! درحالی که همه مردم ایران "بهرمان" و "نوق" را به خاطر هاشمی می‌شناسندچون همیشه گفته است من از اینجا می‌آیم." یک مثال محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاح طلب هم در این باره به آفتاب یزد پاسخ می‌دهد: "استفاده از مثال در بیان سخن، یک مفهوم را بهتر می‌تواند بیان کند، اینکه هاشمی می‌گوید فلانی در روستایشان قدم می‌زد به معنی این است که وی به دور از جنجال‌های سیاسی انقلاب، آسوده در روستا زندگی می‌کرد. روستا جای استراحت، محل آرامش و دامنه طبیعت و جایی است که انسان‌ها برای نشاط خاطر به آنجا می‌روند". وی اضافه می‌کند: "البته فراموش نشود روستاهای ما معمولا کمتر درگیر مسائل سیاسی می‌شوند و کسانی که امروز به این جمله واکنش نشان می‌دهند افرادی هستند که دقیقا برداشت و منظور کلام هاشمی را متوجه شده و برای همین موضوع بیهوده با مطرح کردن چنین مسائلی تقلا می‌کنند. مطمئنا جمله اخیر آیت‌اله به معنی اهانت به اهالی روستا نیست، بلکه هاشمی رفسنجانی به آرامش گروهی که امروز پرمدعا از انقلاب می‌گویند، در جریان قبل از انقلاب اشاره دارد". این فعال سیاسی اضافه می‌کند: "بی تردید آیت اله هاشمی وقتی چنین حرفی را می‌زند در ذهنش افراد خاصی را به یاد می آورد که بدون سابقه سیاسی انقلابی امروز داعیه انقلاب را دارند، اینها همان‌هایی هستند که از عرصه مبارزه فرار می‌کردند." جوادی حصار ادامه می‌دهد: "امام (ره) زمانی گفت پدر پیر شما از دست عده‌ای از اهالی علم و ... خون به جگرش شده است اینها همان‌هایی هستند که وقتی "آقا سیدمصطفی " از کوزه آب می‌خورد می‌گفتند نجس شده است. قطعا آن زمان عده‌ خاصی در ذهن امام(ره) بوده است، الان هم آیت‌الله هاشمی افراد خاصی مدنظرش است و به قول علما ضمیر مرجع خودش را پیدا می‌کند مطمئنا همین‌هایی که هجمه علیه هاشمی وارد می‌کنند خیلی خوب متوجه منظور اصلی او شده اند." روح ماکیاول! اما هدف اصلی هجمه کنندگان از بازی با کلمات و این که درتلاشند تاجمله‌ای را اینگونه علیه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تبدیل به یک پتک سیاسی کنند چیست؟ صادق زیباکلام در اینباره به ما می‌گوید: "این جار و جنجال‌ها به خاطر مجلس خبرگان و پس از اعلام کاندیداتوری ایشان در این مجلس است. مخالفین آیت الله هاشمی از هر چیزی که بتوانند می‌خواهند بهره‌برداری و سوءاستفاده سیاسی بکنند و این اوج زبونی و غیراخلاقی بودن کار مخالفین هاشمی را نشان می‌دهد، آنها واقعا روی روح ماکیاول را در آن دنیا سفید کردند! چون دست به کارهایی می‌زنند که هرگز به ذهن او هم خطور نمی‌کرد، ماکیاول باید نزد این افراد شاگردی بکند که آنها چگونه از هر وسیله‌ای (اخلاقی یا غیراخلاقی) استفاده می‌کنند تا مقاصد سیاسی‌شان را پیش ببرند". زیباکلام ادامه می‌دهد: "هاشمی از کسانی می‌گوید که بعد از انقلاب، انقلابی شدند و همیشه باید از کسانی که بعد از انقلاب، انقلابی شدند برحذر بود چون این عده به دلیل گذشته غیرانقلابی، در عرصه سیاست کنونی در تلاشند تا با تخریب دیگران فقدان آن پیشینه شان را جبران کنند." آسودگی به چه قیمتی؟ محمد صادق جوادی حصار هم درباره این پرسش به آفتاب یزد می‌گوید: "مخالفین آیت اله برای کاهش آرای روستاییان و اقبال آنها به هاشمی دست به چنین جوسازی زده‌اند". جوادی حصار تاکید می‌کند: "بی‌تردید کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در خبرگان هم در ایجاد چنین جوی بسیار اهمیت دارد. به همان دلیل که آقای هاشمی چون از مبانی انقلاب دفاع می‌کند مورد هجمه‌ است، وقتی نامزد خبرگان می‌شود هم مورد هجمه است. اگر هاشمی عرصه را در سیاست بر کسی تنگ نمی‌کرد امروز آسوده‌تر و به دور از اهانت زندگی می‌کرد به هر حال هاشمی همان طور که موافقین جدی دارد مخالفین جدی هم دارد، مخالفینی که از هر زمان و مکان و موقعیتی علیه او استفاده می‌کنند." البته جوسازی اخیر تندروهای مدعی حفظ انقلاب، علیه هاشمی، می‌تواند بیش از هرچیز نشانی از این باشد که باید تا ماه‌های باقیمانده تا انتخابات خبرگان، منتظر هجمه‌های بیشتر علیه آیت اله رفسنجانی بود. هرچند که شکستن سکوت آیت اله ممکن است گهگاهی بازهم ذهن مخالفینش رااینگونه آشفته کند.